از شهر دور غم با هراز پیچ و خم
با هزار دردسر که میگیره پای من
من می آیم با دست خالی
با یک جهان پر از عشق با دو بال رهایی
سد پشت سد سر راه من
حتی بسته شد راهه آه من
منو از دنیات نرون همه ما از همیم منو غریبه ندون
از شهر دور غم با هراز پیچ و خم
با هزار سوء ظن که می پاشه گرد غم
من می آیم ضد هر تباهی
از تبار رویا از اون اتاق آبی
من می آیم