محمد زارع
13 آهنگ منتشر شده
دنبال کنندگان
0
شنیده شده ها
1711
بیوگرافی
محمد زارع متولد ۲۸ خرداد ۱۳۶۴ خواننده است.
همیشه از پدرش میخواست که برای او یک کیبورد بخرد تا اینکه بالاخره یه روز به آرزویش رسید و پدرش به قولش عمل کرد. تابستان همون سال کلاس موسیقی ثبت نام کرد اسم استادش استاد جلالی بود. توی کلاس موسیقی از همه شاگردها تنبل تر و بازیگوشتر بود. اهل رقابت هم نبود چون دوست داشت آن چیزی را که خودش بلد بود ببیند نه چیزهایی که دیگران بلد بودند. ۸ ساله بود هر شب یک ساعت تمرین میکرد نه کمتر نه بیشتر. چند سالی گذشت حدود ۴ یا ۵ سال . یک روز که پشت ساز نشسته بود یک ملودی به ذهنش اومد، اجرایش کرد و سریع روی کاست ضبطش کرد. از خونه زد بیرون و رفت پیش دوستانش تا آهنگی رو که ساخته بود گوش کنند. وقتی گوش کردند همه مسخره اش کردند خیلی ناراحت شد ولی با خود گفت دفعه بعد یه آهنگ میسازد که دیگه جرات نکنند مسخره اش کنند. ولی این قضیه چند باری تکرار شد و هر دفعه همون قول همیشگی رو به خودش میداد.
آغاز کار هنری
یک روز همینطور که داشتم روی یک ملودی جدید کار میکردم چشمم به ترانه ای از خانم حیدرزاده افتاد که روی میز اتاقم بود ترانه ” هو ای رفتن”خیلی عجیب بود ملودی من با ترانه خانم حیدر زاده انگار مکمل همدیگه بودن به نظر خودم کار خیلی قشنگی بود. یک کم جدی شدم و شروع به کار کردم هر چقدر که جلوتر میرفتم علاقه بیشتری پیدا میکردم که کار رو ادامه بدم و بالاخره تموم شد. اولین ملودی من که کلام هم داشت. سریع ملودی رو ضبط کردم و خودم هم به صورت ماکت روی کار خوندم و دوباره سریع از خونه زدم بیرون . آنقدر هیجان زده بودم که حتی خودم آهنگی که ضبط کرده بودم رو گوش نکردم . رفتم به خونه دوستم و به بقیه هم زنگ زدم که سریع بیان . دوستام که فکر میکردن مثل دفعه های قبل بعد از گوش کردن باید مسخره ام کنن یه لبخند تمسخر آمیز روی لباشون بود. نوار کاست رو توی ضبط صوت گذاشتم و play کردم . شروع شد چند ثانیه ای گذشت که برای اولین بار صدای ضبط شده خودم رو شنیدم هم، خودم هم دوستام . خیلی تو ذوقم خورد طوری که بلند شدم که ضبط صوت رو خاموش کنم ولی بچه ها جلومو گرفتن. وسطای آهنگ بود که دیدم لبخند تمسخر آمیز بچه ها از بین رفته و توی نگاهشون یک کم ناراحتی هست ، اشک توی چشمای همشون حلقه زده بود. باورم نمیشد ولی اونا تحت تاثیر قرار گرفته بودن. البته اون موقع ۱۶ یا ۱۷ ساله بودیم . وقت ، وقت عشقهای گذری و کوتاه مدت اما ساده و بی ریا بود. آهنگ که تموم شد یکی از دوستام بلند شد و صورتم و ماچ کرد و گفت: دمت گرم خیلی خوب بود . حس خوبی بود اولین بار بود که یک نفر از کار موسیقی من تعریف میکرد. اون شب تا صبح خوابم نبرد نمیدونم خوشحال بودم یا هیجان زده. هم داشتم فکر می کردم که اگه این کارو ادامه بدم میتونم . (البته هیچ وقت از ترانه خانم حیدر زاده سوء استفاده نکردم و فقط از اون کار برای یادگیری استفاده کردم و برای ایشان احترام خاصی قائل هستم ).