

ایده جهانهای موازی در طی سالهای اخیر حسابی طرفدار پیدا کرده و شاهد ساخت پروژههای ابرقهرمانی بسیاری حول محور آن هستیم.
ایده وجود جهانهای موازی مبحثی علمی و بسیار پر سر و صدا میباشد که طی دهههای متوالی نظریههای گوناگونی حول محور آن مطرح شده است. ایدهای ترسناک و بسیار پیچیده که شاید از درک بشریت خارج باشد و مشخص نیست که در آینده چه اتفاقاتی به واسطه آن رقم خواهد خورد. با این حال ۱ مسئله بسیار واضح بوده و آن هم محبوبیت چنین ایدهای در حوزه سینما مخصوصا در ژانر ابرقهرمانی میباشد که در سالهای اخیر با کلیشههای بسیاری همراه شده است.
ایدهای که علیرغم حضور چندین دههای خود در سینما اما به لطف ژانر ابرقهرمانی در سالهای اخیر با محبوبیتی بیسابقه مواجه شده و با توجه به ذات کمیک که جهانهای موازی یکی از المانهای همیشگی آن بوده است، استودیوهای مارول و دیسی با قدرت در حال الهامگیری از آن براساس پروژههای خود میباشند که برخی موفق و جذاب و برخی دیگر ناامید کننده و شکست خورده ظاهر شدهاند.
به همین سبب نیز در این مقاله قصد داریم تا به رتبهبندی ۱۰ فیلم جذاب حول محور ایده جهانهای موازی پرداخته و ببنیم که کدام فیلم موفق شده تا رتبه نخست این مقاله را از آن خود بکند. پس در ادامه با ما همراه باشید.
فیلم The One (یکهتاز) محصول سال ۲۰۰۱

شاید که The One امروزه چندان مشهور نباشد و به اثری فراموش شده بدل گشته باشد اما نباید فراموش کرد که حضور جت لی در این پروژه ۴۹ میلیون دلاری به خودی خود میتواند برای هر بیننده جذابیت داشته باشد.
این فیلم روایتگر جهانی فانتزی میباشد که هر انسانی از همزادهای گوناگونی در جهانهای موازی برخوردار میباشد که در صورت کشتن آنها، قدرتهای مافوق بشری بسیاری را صاحب خواهد شد. در این بین شخصی به نام گابریل لونا که تمامی همزادهای خود را به قتل رسانده، وارد سیاره زمین شده تا آخرین نفرشان را نیز از میان برداشته و قدرتی بی حد و اندازه را صاحب شود. به لطف حضور ستاره هنرهای رزمی یعنی جت لی، فیلم The One چیزی حدود ۲۲ سال پیش ژانر اکشن را با ایده جهانهای موازی ترکیب کرد و نتیجه، خلق اثری جذاب به شمار میرود که قطعاً بینندگانش را ناامید نخواهد کرد.
فیلم Doctor Strange in the Multiverse of Madness (دکتر استرنج در چندجهانی دیوانگی) محصول سال ۲۰۲۲

پرمدعاترین فیلم این مقاله، فیلم Doctor Strange in the Multiverse of Madness از فاز چهارم دنیای سینمایی مارول نام دارد که فدای خواستههای طرفداران و وعده و وعیدهای پوچ استودیو مارول شد.
دنباله فیلم دکتر استرنج به خودی خود فیلم جذاب و سرگرم کنندهای به شمار میرود. با این حال زمانی که استودیو مارول ادعا کرد با ترسناکترین فیلم MCU طرف خواهیم بود که میتواند این مجموعه را برای همیشه دگرگون نماید و در ادامه با انتشار تریلرهای گوناگون، انتظاران طرفداران را به طرز غیرقابل کنترلی افزایش داد، نابودی این فیلم را نیز رقم زد. اثری که روایتگر جنون مادرانه واندا ماکسیموفی بود که برای رسیدن به کودکان خود، وارد نبردی تمام عیار با دکتر استرنج شده و این مسئله پای جهانهای موازی را به داستان باز میکند. ایده جهانهای موازی تنها در حد حقهای تبلیغاتی باقی ماند و فیلم Doctor Strange in the Multiverse of Madness هیچ استفاده جذابی از آن به عمل نیاورد که تاثیری در دنیای سینمایی مارول داشته باشد و در نهایت نیز به عنوان فیلمی سرگرم کننده و نه بیشتر به کار خود پایان داد.
فیلم The Flash (فلش) محصول سال ۲۰۲۳

تازهترین فیلم این مقاله که اکران جنجالی خود را شروع کرده است، The Flash نام دارد که گویی دنیای سینمایی فعلی دیسی به طرز عجیبی به طلسم ناکامیهای متوالی دچار شده است.
این فیلم که از کمیک فلشپوینت الهام گرفته، پروسه تولید طاقتفرسایی را پشت سر گذاشت و مسئولیت بسیار سنگینی را بر دوش کشیده است. فیلمی که روایتگر تلاش بری آلن برای نجات مادرش در گذشته میباشد که پای وی را به جهانهای موازی دیسی باز کرده و شاهد حضور شخصیتهای جدید و قدیمی بسیاری همچون بتمن مایکل کیتون و سوپرگرل هستیم. مسئولیت فیلم The Flash از این نظر سنگین بوده که از سویی وظیفه دارد تا پایان درخور نامی را برای DCEU رقم زده و در سوی دیگر نیز زمینه را برای شروع DCU به رهبری جیمز گان و پیتر سفران مهیا نماید. در حالی که قصد نداریم تا چیزی را از داستان The Flash فاش نماییم اما باید گفت که به نظر میرسد تلاش پروژه مورد انتظار دیسی نیز در حد و اندازه Doctor Strange in the Multiverse of Madness ظاهر شده است.
فیلم Last Action Hero (آخرین قهرمان اکشن) محصول سال ۱۹۹۳

در دهه ۱۹۹۰ میلادی که دنیاهای سینمایی مارول و دیسی جایی بین مخاطبین نداشتند، این آرنولد شوارتزنگر بود که با فیلم Last Action Hero در جهانهای موازی سینماگران را به وجد آورده بود.
این فیلم به نوعی نسخه خام ایده جهانهای موازی را به کار گرفته بود و روایتگر ماجراجوییهای مأمور ویژهای به نام جک اسلیتر میباشد که برای غلبه بر آدم شرور داستان، باید از فیلمی به فیلم دیگر وارد شده و وقایع جذاب و سرگرم کنندهای را رقم بزند. Last Action Hero در سال ۱۹۹۳ آنطور که میبایست تحویل گرفته نشد، با این حال به مرور طرفداران خود را پیدا کرد و باید گفت که امروزه در حالی که ژانر ابرقهرمانی این ایده را به طرز گسترده و کلیشهواری مورد استفاده قرار داده که تا حدودی خسته کننده جلوه کرده است، ماجراجوییهای پر زد و خورد آرنولد شوارتزنگر میتواند سینماگران را از کلیشههای ابرقهرمانی دور کرده و لحظاتی ناب و تماشایی را برای آنها به ارمغان بیاورد.
فیلم Coherence (همدوسی) محصول سال ۲۰۱۳

فیلم نه چندان شناخته شده Coherence به مانند جواهری نایاب در میان سیل گسترده بلاک باسترهای امروزی میباشد که ثابت میکند برای به تصویر کشیدن ایده جهانهای موازی، هیچ نیازی به حضور ابرقهرمانان مشهور و بودجههای کلان نمیباشد.
این فیلم درام و روانشناختی حول محور دورهمی ۸ دوست صمیمی جریان دارد که به صورت ناگهانی برق خانه آنها قطع شده و به اجبار، از خانه خارج شده و برای پیدا کردن نور و دلیل قطعی برق، به سراغ همسایههایشان رفته و با اتفاقات شوکهکننده و غیرقابل توضیحی روبرو میشوند که میتواند به معنای واقعی کلمه، ذهن مخاطب را به چالش بکشد. فیلم خلاقانه Coherence از ایده جهانهای موازی بهره گرفته تا داستانی پیچیده و بسیار چالشبرانگیز را روایت نماید که قطعاً میتواند در دوره و زمانه فعلی سینما، جنبه متفاوتی از جهانهای موازی را در مقابل دیدگان مخاطبین به تصویر بکشد.
فیلم Spider-Man: No Way Home (مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست) محصول سال ۲۰۲۱

هر چقدر که دنباله دکتر استرنج، اثری پرمدعا ولی عاری از هرگونه روایت جذابی بود اما Spider-Man: No Way Home به مانند نامهای عاشقانه برای طرفداران مرد عنکبوتی به شمار میرود که ۳ نسل مختلف از تماشاگران این فرنچایز را کنار یکدیگر قرار داده است.
این فیلم نه قرار است دنیای سینمایی مارول را دگرگون کند و نه چیز جدیدی به آن اضافه نماید. تنها در نظر دارد تا با استفاده از ایده جهانهای موازی، تمامی مردان عنکبوتی و دشمنان آنها طی ۲ دهه گذشته را کنار یکدیگر گردآوری کرده و لحظاتی جذاب را برای مخاطبین رقم بزند. Spider-Man: No Way Home کراساوری تماشایی و خاطرهانگیز برای سینماگران محسوب میشود که با آوردن توبی مگوایری که ژانر ابرقهرمانی نوین را در سینما آغاز کرده و با اندرو گارفیلد که آن را ادامه داده بود و تام هالند به عنوان سومین مرد عنکبوتی سینما، تنها بهانهای ایجاد کرده تا شاهد یک نوستالژی به تمام معنا در غالب فیلمی پرهزینه و فراموش نشدنی باشیم.
انیمیشن The LEGO Movie (فیلم لگو) محصول سال ۲۰۱۴

هرچقدر که پروژههای چند صد میلیون دلاری دنیاهای سینمایی مارول و دیسی در استفاده از ایده جهانهای موازی ناکام عمل کردهاند اما مدیوم انیمیشن حسابی در این زمینه گل کاشته و The LEGO Movie نمونه بارز این مسئله عنوان میگردد.
این فیلم که از ایدهای ساده ولی پرشور و جذاب بهره میبرد، حول محور کارگردی ساده جریان دارد که ناخواسته وارد جنگی تمام عیار در دنیای لگویی شده که پای ابرقهرمانان مشهور دیسی همچون بتمن، زن شگفتانگیز و سوپرمن را به داستان باز میکند. The LEGO Movie به طرزی نامحسوس از ایده جهانهای موازی بهره گرفته که حتی بسیاری از مخاطبین نیز شاید متوجه این مسئله نشده باشند اما سازندگانش این ایده را در مسیر روایتی بسیار سرگرم کننده و جذاب به کار گرفتند که نتیجه، خلق اثری شده که چه در بحث فروش و چه در بحث رضایت منتقدین و مردم، بسیار موفق عمل کرده است. مسئلهای که باری دیگر ثابت میکند به تصویر کشیدن ایده جهانهای موازی، هیچ نیازی به بودجههای کلان و تبلیغات پر زرق و برق ندارد.
انیمیشن Spider-Man: Across the Spider-Verse (مرد عنکبوتی: در میان دنیای عنکبوتی) محصول سال ۲۰۲۳

این مقاله حسابی با آثار مرتبط با دنیای مرد عنکبوتی سر و کار خواهد داشت که در مدیوم انیمیشن عملاً تاکنون ۲ عنوان تحسین شده و ارزشمند را روانه سینماها کرده است. پیش از آن که به سراغ بهترین اثر مرد عنکبوتی حول محور دنیاهای موازی برویم باید ابتدا به Spider-Man: Across the Spider-Verse اشاره داشته باشیم.
دنباله مورد انتظاری که با وعده و وعیدهای بسیاری به سراغ طرفدارانش آمده و برخلاف اثری همچون Doctor Strange in the Multiverse of Madness تاکنون مخاطبینش را ناامید نکرده است. اثری که روایتگر تلاشهای مایلز مورالز و گوئن استیسی برای خنثی کردن تهدیدی بسیار خطرناک در دنیاهای موازی میباشد که میزبان حضور دهها شخصیت عنکبوتی گوناگون بوده است. در حالی که Spider-Man: Across the Spider-Verse به عنوان پیشزمینهای بر سومین فیلم این مجموعه به شمار میرود اما با این حال موفق شده تا داستانی بسیار جذاب را در دنیاهای موازی روایت کند که در ترکیب با سبک خیره کننده بصریاش، اثری ارزشمند و به یاد ماندنی به شمار میرود.
انیمیشن Spider-Man: Into the Spider-Verse (به درون دنیای عنکبوتی) محصول سال ۲۰۱۸

پیش از آغاز فاز چهارم دنیای سینمایی مارول و در حالی که هیچکس حتی تصورش را هم نمیکرد، کمپانی سونی پیکچرز در سال ۲۰۱۸ وارد میدان شد و شخصیت مایلز مورالز را با انیمیشن تکرار نشدنی Spider-Man: Into the Spider-Verse وارد ژانر ابرقهرمانی سینما نمود.
اثری که حول محور مرگ پیتر پارکر جریان داشت و حال مایلز مورالز باید میتوانست تا به عنوان ابرقهرمان جدید شهر نیویورک، مسئولیتهای بسیاری را بر دوش کشیده و در این بین نیز با مقوله جهانهای موازی که به شکلی نوین از طریق این انیمیشن وارد ژانر ابرقهرمانی سینما شد، دست و پنجه نرم نماید. شاید که Spider-Man: No Way Home با گردآوری تمام مردان عنبکوتی سینما اشکالات خود را پوشاند و به عنوان اثری نوستالژی مخاطبینش را به وجد آورد اما این Spider-Man: Into the Spider-Verse بود که از پایه مسیر منحصر به فرد خود را ایجاد کرد و شخصیتها و روایاتی تازه و جذاب را به ارمغان آورد که زمینهساز سه گانهای شده که تاکنون ۲ عنوان از آن حسابی طرفداران مرد عنکبوتی و آثار ابرقهرمانی را شگفتزده کرده است.
فیلم Everything Everywhere All at Once (همهچیز همهجا به یکباره) محصول سال ۲۰۲۲

فیلم Everything Everywhere All at Once در کمال سکوت و بدون هیچ تبلیغ پر زرق و برقی وارد میدان شد و به مانند اسمش دیوانهوار از ایده جهانهای موازی برای روایت یکی از عجیب و غریبترین داستانهای به تصویر کشیده شده در سینما بهره گرفت.
این فیلم داستان زندگی زنی میانسال را روایت میکند که در یک خشکشویی با خانوادهاش روزگاری عادی خود را سپری میکند. با این حال به شکلی غیرمنتظره وارد نبردی تمام عیار برای نجات جهانهای موازی میشود که پای شخصیتهای عجیب و شگفتانگیزی را به داستان باز میکند. Everything Everywhere All at Once مخلوط دیوانهوار از المانهای خندهدار، هیجانانگیز، تکرار نشدنی و خلاقانهای است که تمامی پروژههای پر زرق و برق ابرقهرمانی سالهای اخیر را کنار زده و با بودجهای بسیار محدود، به موفقیتی غیرقابل تصور دست پیدا کرده تا ثابت کند که چگونه میتوان بدون هیچ پیشزمینه چندین ساله و صرف بودجههای چند صد میلیون دلاری، ایده جهانهای موازی را به نحو احسنت به معرض نمایش گذاشت. موفقیتی که نه تنها منجر به فروش ۱۴۱ میلیون دلاری در قبال ۲۰ میلیون دلار بودجهاش شده است، بلکه به عنوان پرجایزهترین فیلم تمام تاریخ نیز شناخته میشود که جایزه بهترین فیلم در نود و پنجمین دوره جشنواره اسکار را نیز به خود اختصاص داده است.
به نظر شما ژانر ابرقهرمانی در استفاده از ایده جهانهای موازی به اشباع رسیده است؟ آیا استودیو مارول میتواند در فازهای پنجم و ششم دنیای سینمایی خود این ایده را به نحو احسنت مورد استفاده قرار دهد؟ اگر که فیلم The Flash را مشاهده کردهاید، اعتقاد دارید که این پروژه میتواند نجات دهنده دنیای سینمایی پیشین دیسی بوده باشد؟ بهترین فیلم حول محور ایده جهانهای موازی از دید شما چه اثری خواهد بود؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
مبنع : گیمفا