جیمز کامرون (James Cameron): “همه فیلمهام داستانهای عاشقانه هستن.”
چی باعث میشه همیشه دنبال نوآوری توی فیلمسازی باشی؟
مصاحبه با James Cameron در آخرین روزهای 2024 : از بچگی دلم میخواست کاری کنم که مردم رو شگفتزده کنه. فیلمهایی مثل 2001: A Space Odyssey یا کارهای ری هریهاوزن رو میدیدم و میگفتم منم میخوام همچین چیزی بسازم. همیشه دنبال چیزای جدید و نوآوری بودم، از تکنولوژی گرفته تا ایدههای تازه.
از بچگی اینجوری بودی؟
کاملاً! مثلاً با جعبه مقوایی ربات میساختم یا با بچههای محل یه هواپیما درست کردیم که البته پرواز نکرد ولی از درخت آویزونش کردیم! همیشه عاشق تکنولوژی و اختراع بودم، حتی رئیس باشگاه علمی مدرسه شدم (البته اعضاش فقط من بودم، یه دختر اهل چک که انگلیسی بلد نبود و چندتا موش آزمایشگاهی!).
الان که بزرگ شدی، حس میکنی داری همون رؤیای بچگی رو زندگی میکنی؟
James Cameron میگوید: آره، هنوز همون بچه عاشق علمم. علاقهام به فیلمسازی بعداً به وجود اومد، ولی ته قلبم همیشه یه کاوشگرم. وقتی توی اقیانوسهای عمیق با رباتها به تایتانیک نگاه میکنم یا ماشینهایی میسازم که به جاهای ناشناخته برن، برام خیلی هیجانانگیزه. ساختن این تجهیزات و کارکرد درستشون حس فوقالعادهای بهم میده.
پس ترکیب فیلمسازی و کاوش برات خیلی رضایتبخش بوده؟
قطعاً. من ترکیبی از مامان و بابامم؛ مامانم هنرمند بود و بابام مهندس. فیلمسازی هم دقیقاً همینه: هنر تکنیکی. از یه طرف باید داستانی احساسی بگی، از طرف دیگه تکنولوژی پیچیدهای رو مدیریت کنی. برای همین وقتی توی فیلمسازی از اکتشافاتم استفاده میکنم، انگار همهچیز سر جاشه.
یه جورایی انگار داری فیلم علمی-تخیلی واقعی میسازی؟
دقیقاً! نکته بامزه اینه که من با ساختن فیلمهای هالیوودی هزینه کاوشهام رو درمیارم. ولی هدف فقط ساخت فیلم نیست، هدف کشف و آوردن اطلاعات جدیده.
این تجربههای کاوش چطور روی فیلمسازیت تأثیر گذاشته؟
به نظرم باعث شده بیشتر به اهمیت تیم و کار گروهی پی ببرم. چه توی کاوش و چه توی فیلمسازی، یه تیم بزرگ لازمه. به مرور فهمیدم که احترام و اعتماد تیم رو باید به دست بیاری، حتی اگه کارگردان باشی. این نگاه باعث شده فیلمسازی برام لذتبخشتر بشه.
تکنولوژی باعث شده داستانها بهتر بشن؟
از نظر کیفیت بصری، فیلمها بهتر شدن. ولی داستان؟ شاید نه! یه داستان خوب همیشه خوبه، حتی اگه توی ۱۹۴۰ سیاه و سفید ساخته شده باشه. مثل کازابلانکا. مهم اینه که تکنولوژی حواسمون رو از داستانگویی خوب پرت نکنه.
به نظرت یه داستان خوب چیه؟
داستانی که شخصیتهایی رو نشون بده که بتونیم باهاشون ارتباط بگیریم. حتی اگه توی یه دنیای عجیب باشن، روابط انسانیشون باید آشنا باشه. در نهایت، اون روابط باید آزمایش بشه و مخاطب حس کنه ارزشش رو داشته. برای همینه که میگم همه فیلمهام داستانهای عاشقانه هستن.
حتی Aliens؟
بله! اونجا عشق مادر-دختری محور داستانه. عشق باید آزمایش بشه و در نهایت، حتی اگه پایان تلخی مثل تایتانیک داشته باشه، حس رضایتبخشی به مخاطب بده.
خیلی کم فیلم ساختی، چرا؟
چون روی ایدههایی که واقعاً برام مهمن وقت میذارم. مثلاً The Abyss رو وقتی دبیرستانی بودم نوشتم ولی ۲۰ سال بعد ساختم. یا Avatar که سالها تو ذهنم بود. اگه ۲۰۰ سال عمر داشتم، هنوز کلی ایده تو ذهنم بود که باید روشون کار میکردم.