4 دلیل که قسمت چهارم Talamasca تبدیل به بهترین اپیزود فصل شد
4 دلیل که قسمت چهارم Talamasca تبدیل به بهترین اپیزود فصل شد، قسمت چهارم از سریال «Talamasca: The Secret Order» حسابی پرانرژی شروع می‌شه و ادامه‌ی اتفاقات شوکه‌کننده‌ی قسمت سومه.
اینجا گای (Guy) و جاسپر (Jasper) یه اتحاد موقتی تشکیل می‌دن تا دنبال کتاب مرموزی به اسم ۷۵۲ بگردن. از همون اول قسمت، کم‌کم می‌فهمیم چرا جاسپر دنبال این کتابه و واقعاً چی تو سرشه. در واقع هدفش اینه که کنترل موجودات جاودانه (مثل خون‌آشام‌ها) رو از دست سازمان Talamasca دربیاره، چون به نظرش این سازمان باعث شده خون‌آشام‌ها همدیگه رو فراموش کنن و از انسانیت فاصله بگیرن. اون خودش رو در حال اجرای عدالت می‌دونه، چون خانواده‌اش هم یه زمانی قربانی همین ماجرا بودن.
همین بخش باعث می‌شه گای کم‌کم باهاش هم‌دردی کنه، حتی اگه هنوز ته دلش بهش شک داره. این رابطه‌ی بینشون — قهرمان و ضدقهرمان — کاری کرده که دیگه نتونی راحت تشخیص بدی کی خوبه و کی بد.
از اون طرف، جاسپر یه راز تاریک داره: توی زیرزمین خونه‌اش یه مشت Revenant (خون‌آشام‌های دیوونه و بی‌عقل) رو نگه داشته. این تنها چیزی‌یه که گای رو نگران می‌کنه، چون جاسپر داره انسان‌ها رو تبدیل به ماشین‌های آدم‌کش می‌کنه. ولی با این حال، هنوز تصمیم نداره عقب بکشه.
قسمت وسط سریال به یه مأموریت جاسوسی هیجان‌انگیز می‌رسه، جایی که گای باید وارد یه هتل مخصوص خون‌آشام‌ها بشه تا کتاب ۷۵۲ رو پیدا کنه. تو این عملیات، ما شاهد یه کیمیو باحال از سریال Interview With The Vampire هستیم — شخصیتی به اسم رَگلن جیمز (Raglan James) از اون سریال برمی‌گرده و وارد داستان می‌شه. اون ذهن‌خوانه و یه سری قدرت مشکوک داره، و صحنه‌هایی بین اون و گای هست که هم پرتنش و هم مرموزن.
در یکی از صحنه‌های قشنگ قسمت، وقتی گای ذهن یه خون‌آشام رو می‌خونه، تصویری از کودکی انسانیش ظاهر می‌شه — یه تضاد احساسی بین انسانیت و هیولا بودن که خیلی قشنگ نشون داده شده. بعد از کلی درگیری، یکی از Revenantها می‌رسه و همه خون‌آشام‌های هتل رو قتل‌عام می‌کنه (یه سکانس خفن اما یه‌کم غیرمنطقی ). در نهایت هم معلوم می‌شه که اون کتاب اصلاً اونجا نبوده!
اما همه‌چی با ورود یه خون‌آشام خیلی قدیمی‌تر — حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰ ساله — به اوج می‌رسه. جاسپر وقتی می‌فهمه بقیه سال‌ها ازش تغذیه می‌کردن، از سر ترحم می‌کشتش. یه جور عدالت تلخ، که نشون می‌ده هرکس توی این سریال فکر می‌کنه خودش قهرمانه.
در کنارش، خط داستانی دوریس و هلن هم باز می‌مونه و نشونه‌هایی می‌بینیم که ممکنه خواهر هلن هنوز زنده باشه — چیزی که مسیر ادامه‌ی داستان رو هیجان‌انگیزتر می‌کنه. در کل، قسمت چهارم با ترکیب عالی از جاسوسی، ترس و درام احساسی، نشون می‌ده این سریال داره با هر قسمت بهتر می‌شه. چند تا ایراد کوچیک داشت، ولی در مجموع یه اپیزود قوی و پرکشش بود که آدمو برای ادامه‌ی ماجرا تشنه می‌ذاره.
منبع : screenrant