نقد و بررسی فیلم The Flash
سرانجام چهاردهمین فیلم از دنیای توسعه یافته کمپانی دی سی با نام فلش The Flash منتشر شد. فیلم فلش در ژانر اکشن با بی نظمی ها و برنامه ریزی های ناهماهنگ و شلخته کمپانی دی سی و برادران وارنر، سرانجام پس از هفت سال انتظار، در سال 2023 اکران شد.
هر گونه مقایسه بین برنامه های کمپانی دی سی و شرکت رقیب «مارول استودیو» به معنای شکست اهالی دی سی است زیرا هر ایده و موضوعی که در آثار DCEU استفاده شده است یا در آثار ابرقهرمانی کمپانی رقیب به نمایش درآمده است یا در فیلم های دیگر .
…..
…..
فیلم «فلش» نیز از این قاعده مستثنی نیست و می بینیم که فیلم فعلی با موضوع «سفر در زمان» و «جهان های موازی» (Multiverse) ظاهرا اولین اثر جدی با این محتوا در دنیای سینمایی دی سی است. ، اما به راحتی می دانید که این تم قبلاً توسط کمپانی MCU بسیار مورد استفاده قرار گرفته است که با آثار Ant-Man، Doctor Strange، Loki، قسمت سوم و چهارم The Avengers قابل مشاهده است. و البته گل سرسبد مولتی ورس، قسمت سوم «مرد عنکبوتی» و بازگشت نسخه های قبلی آن (توبی مگوایر و اندرو گارفیلد) به وضوح مشاهده شد.
…..
…..
با این اوصاف، می بینم که فیلم «فلش» آن نوآوری خاص و مورد انتظار را برای مخاطب به ارمغان نیاورده است و حتی با توجه به مضمون این فیلم، به وضوح می توان احساس کرد که این فیلم از قسمت سوم «مرد عنکبوتی» کپی شده است. با این حال، نوستالژی و چیزهای به یاد ماندنی همیشه جذابیت های خاص خود را دارند و در این فیلم که برای اولین بار در DCEU است، به طور جدی به مولتی ورس می پردازد، بستری را برای طرفداران دی سی به خصوص برای طرفداران محبوب ترین ابرقهرمان خود فراهم کرده است. آنها می توانند از بازی در برخی از نسخه های شخصیت بتمن لذت ببرند.
…..
……
در نتیجه همانطور که می دانید در این فیلم که اولین نسخه سینمایی از ابرقهرمان پرسرعت DCEU یعنی «فلش» است، با سه نسخه از «بتمن» با بازیگران قبلی اش مواجه خواهیم شد: نسخه کلاسیک. نسخه بتمن با بازی مایکل کیتون که او در دو قسمت منتشر شده در سال های 1989 و 1992 (به کارگردانی تیم برتون) ایفای نقش کرد و جمله یا عبارت کلاسیک پررنگ معروف او من بتمن هستم طبیعتاً باید نمایش داده می شد.
نسخه بعدی بتمن با نقش «جورج کلونی» در سال 1997 و در نهایت نسخه DCEU با نقش «بن افلک» است که البته اخبار جدید حاکی از آن است که نه تنها فیلمی مستقل از او ساخته خواهد شد. در DCEU ساخته نمی شود، اما آخرین نقش های او در این جهان اجرا خواهد شد و شاید آخرین حضور او در این فیلم «فلش» باشد.
….
….
البته باید گفت که ظاهر جورج کلونی و نسخه او تنها یک حضور افتخاری و کوتاه در انتهای فیلم است و نسخه بتمن او را زیاد نمی بینیم. بتمن اصلی این فیلم «مایکل کیتون» است که زمان قابل توجهی را در دنیای موازی به او اختصاص داده است و پس از او «بن افلک» بتمن است که تنها در افتتاحیه فیلم حضور پررنگی دارد.
علاوه بر اشاره نوستالژیک به شخصیت بتمن در فیلم «فلش» به بهانه مولتی ورس، شاهد معرفی شخصیت جدیدی در دنیای DCEU نیز هستیم، بله، «سوپرگرل» برای اولین بار رونمایی شد. در این دنیا، در فیلم «فلش» از قرار معلوم «ساشا کای» آن را بازی می کند و علاوه بر مبارزات بتمن، شاهد اعمال ابرقهرمانی او نیز هستیم.
…..
……
البته نیازی به توضیح نیست که این معرفی های ثانویه نیز به نوعی تقلید از دنیای MCU هستند و برای مثال در قسمت دوم «دکتر استرنج» شاهد معرفی شخصیت های جدیدی از آن دنیا بودیم.
با همه این حرف ها باید گفت که فیلم «فلش» اگرچه نوآوری جدیدی برای مخاطبانش به همراه ندارد اما در مجموع حداقل برای اولین بار جذابیت های قابل توجهی دارد به طوری که مثلاً می تواند یکی از جدیدترین و هشتگ شدههای دنیای «مارول» دانست.
فیلم «فلش» بیش از آنکه از حرکات اصلی «فلش» باشد، از داستان بسیار کوتاه «بری آلن» (فلش) در «لیگ عدالت» درباره زندانی شدن پدرش به عنوان پایه و ریشه اصلی داستان استفاده کرده است. بر اساس اثبات بی گناهی پدرش در قتل مادرش.
…..
……
البته بعد از سکانس آغازین کمدی «بری آلن» آداب و رسوم در میل به غذا و نجات چشمگیر چند نوزاد به عنوان یک عمل ابرقهرمانی در فیلمنامه به خوبی به نمایش درآمده است، اما آنچه که احتمالاً مخاطب را آزار می دهد، اجرا و خاص بودن آن است. جلوه های فیلم که اتفاقاً «فلش» در اطراف خود دیده می شود منزجر کننده است. جلوه های ویژه پیرامون سرعت فلاش چیزی بین گرافیک کنسول پلی استیشن 3 و 4 است، در حالی که در نبردهای بتمن یا حتی سوپرگرل آن زشتی را نمی بینیم.
…..
…..
اما داستان فلش با ویژگی اصلی ابرقهرمانی اش سرعت بالای اوست که با این گزاره به دنیاهای موازی متصل می شود که «سرعت او آنقدر زیاد می شود که از سرعت نور فراتر می رود و در نتیجه می تواند در زمان به عقب برگردد. «ملاقات با مادر» و «جلوگیری از مرگ او» در گذشته با سکانس های تقابل اولیه (بین بری و مادرش از زاویه بری) قابل توجه است و به عنوان ریشه درام فیلم، متاسفانه فیلم بیش از حد دراماتیک است. او نقطه شروع داستان خود را می داند و پس از آن فقط از شگفتی ها و ویژگی های چند جهانی خود صحبت می کند.
از دیگر نکات ریز و مثبت فیلم که قابل قبول است، نحوه ابرقهرمان شدن «بری آلن» است که نه تنها فیلم به طور مستقیم نسخه اصلی خود را نشان نمی دهد (در فلش بک) بلکه این قدرت ابرقهرمانی را با نسخه بری در دنیای موازی او به مخاطب خود نشان می دهد.
…..
…..
و حداقل برای یک بار هم که شده توانایی همراهی با مخاطب را داشته باشد، هرچند در پایان باید گفت که پایه و اساس این فیلم نیز همین است و نباید زیاده روی کرد و آن را اثری ماندگار در دنیای ابرقهرمانان دانست. علاوه بر این، بازی «ازرا میلر» در دو نقش، اگرچه نسبتاً شبیه به یکدیگر است، اما قابل قبول است و مخاطب با کمدی رفتاری بری آلن که یکی بیشتر و دیگری کمتر است، این دو را تشخیص می دهد.
همچنین سکانس های مبارزه ای بتمن «مایکل کیتون» به گونه ای پرداخته شده است که رفتار او اغراق آمیز نباشد (چیزی که متأسفانه در قسمت چهارم ثور شاهدش بودیم) و خیلی خشک نباشد. هرچند که البته بازی ذاتی «مایکل کیتون» همیشه جنبه ای کمیک دارد.
با گذر از این نکات ریز و مثبت در فیلم فلش به یک سوم پایانی فیلم می رسیم که متاسفانه فیلم در ورطه جلوه های ویژه به خصوص در آن دایره زمانی گرفتار شده و البته در فیلم با غلظت غیر ضروری تزریق می شود.
…..
…..
تمرکزی احساسی در مورد فجایع بازی با زمان که اگر با آثار مشابه مولتی ورس آشنا باشید به راحتی می توانید حدس بزنید که غول «دایره زمان» نسخه افراطی و شیطانی خود فلش است و البته این تمرکز در مورد مادرش بسیار احساسی است. برای تماشاگر نیست زیرا تا پیش از این ارتباط عمیقی بین «بری» و مادرش به این شکل دراماتیک ندیده بودیم.
حتی شیمی بین دو نسخه «فلش» هم قابل قبول است، اما آنقدر پویا و زنده نیست که مثلاً مرگ نهایی یکی از آنها در ذهن و دل مخاطب بماند. درباره «سوپرگرل» هم باید گفت که حضور او مانند «بتمن مایکل کیتون» صرفاً یک مقدمه است و حتی او در پردازش شخصیت از «بتمن» عقب مانده است. او فقط با جلوه های ویژه معرفی می شود و ظاهر و جذابیت کمیک در حد یک لباس ابرقهرمانی دارد و نه بیشتر. در کل فیلم «فلش» برای اولین بار می تواند جذاب و قابل قبول باشد، اگر مثلاً به برخی از جلوه های ویژه آن بپردازید. شاید از نظر محتوایی چیز جدیدی برای مخاطب به ارمغان نیاورد.