کاربر گرامی شما می توانید با اینترنت ایرانسل ، همراه اول و رایتل بدون نیاز به خرید اشتراک به محتوای سرویس هماهنگ دسترسی داشته باشید.

اشاره مخفی به فصل 1 خاطرات خون آشام The Vampire Diaries
زمان مطالعه : 6 دقیقه
Spread the love



 

اشاره مخفی به فصل 1 خاطرات خون آشام The Vampire Diaries

آخرین قسمت سریال “خاطرات خون‌آشام” یه اشاره مخفی به فصل اول داشت که بیشتر طرفدارا متوجهش نشدن.

 

The Vampire Diaries تیتر

بعد از ۸ فصل فوق‌العاده و ۱۷۱ قسمت، سریال “خاطرات خون‌آشام” The Vampire Diaries، با پایانی شکوهمند به پایان رسید. قسمت آخر فصل ۸، “احساس حماسی داشتم” با پیچ‌وخم‌های تراژیک و مرگ‌های ناراحت‌کننده همراه بود، ولی به راحتی یکی از بهترین پایان‌های سریال بود. این قسمت داستان سالواتوره‌ها، النا، کارولاین، بانی، و تقریباً همه شخصیت‌های سریال رو به زیبایی جمع‌بندی کرد و با اشاره‌های فراوان به فصل‌های قبل و ایستراگ‌ها (نشونه‌های مخفی) جذاب‌ترش کرد.

 

در قسمت “احساس حماسی داشتم”، کل گروه میستیک فالز با هم جمع شدند تا شهر دوست‌داشتنی‌شون رو برای همیشه از دست کاترین نجات بدن. کاترین که حالا ملکه جهنم شده بود، می‌خواست با آتش جهنم شهر رو بسوزونه، اما دیمون، استفن و بانی نمی‌خواستن بذارن این اتفاق بیفته. اون‌ها وظیفه‌ای نسبت به میستیک فالز و دوستشون النا که هنوز تو خواب بود داشتن. همونطور که ویکی دوناوان زنگ مکسول رو به صدا در می‌آورد تا آتش رو آزاد کنه، بانی با کمک اجداد بنت آماده بود تا آتش رو به سمت قبرهای زیر میستیک فالز هدایت کنه.

 

دیمون و استفن توی تونل‌ها با کاترین ناتوان منتظر بودن تا با هم در آتش جهنم بسوزند و برای همیشه چرخه شرارت رو تموم کنند. در یک پیچش دلخراش، استفن خودش رو فدا کرد و در آتش سوخت، در حالی که دیمون زنده موند و درمان شد تا بتونه زندگی انسانی خودش رو با النا ادامه بده وقتی که از خواب بیدار بشه. مرگ استفن خیلی طرفدارا رو ناراحت کرد و اصلی‌ترین لحظه‌ی قسمت آخر سریال بود، و شاید به همین خاطر بود که عنوان این قسمت به یکی از خوشحال‌ترین لحظه‌های استفن در فصل اول “خاطرات خون‌آشام” اشاره داشت.

 

The Vampire Diaries اشاره مخفی

 

این جمله اولین بار در فصل اول سریال The Vampire Diaries معرفی شد.

 

لکسی: ولی تو اینجایی… چون دیوونه‌شی. می‌فهمم، باشه؟ منظورم اینه، چی نداره که آدم دوستش نداشته باشه؟ گوش کن. از کسی که مدت زیادی اینجا بوده بپذیر. وقتی واقعی باشه، نمی‌تونی ازش دل بکنی.

النا: هی لکسی. خوشحال شدم دیدمت.

لکسی: آره، من مال تو رو خوردم، ببخشید.

استفن: ممنون.

لکسی: نباید گوش می‌کردی. احساس حماسی داشتم، هرچی.

 

 

لکسی شخصیتی بود که برای مدت کوتاهی توی سریال “خاطرات خون‌آشام” The Vampire Diaries، ظاهر شد، ولی حضورش یه تأثیر ماندگار روی بیننده‌ها گذاشت. اون اولین بار در فصل اول، قسمت ۸، “۱۶۲ شمع” در زمانی که النا از استفن جدا شده بود چون فهمیده بود که اون یه خون‌آشامه، ظاهر شد. متأسفانه، لکسی درست همون موقع به خونه استفن رسید و وقتی النا اونو با حوله توی خونه سالواتوره‌ها دید، فکر کرد که استفن با یه دختر جدید وارد رابطه شده. اما واقعیت این بود که رابطه استفن و لکسی فقط دوستانه بود و اونا مدت‌ها قبل از هم آشنا شده بودن.

 

The Vampire Diaries صحنه شیرین

 

لکسی استفن رو سال ۱۸۶۴ وقتی که تازه تبدیل شده بود و کنترلی روی عطش خونش نداشت ملاقات کرده بود. در اون زمان، استفن یه قاتل حرفه‌ای بود، ولی لکسی می‌دونست که یه مرد بهتر زیر این ظاهر خون‌خوار هست. اون استفن رو از تمایلات خون‌خواریش نجات داد و این بزرگترین نعمت برای استفن بود. لکسی به استفن یه شانس دوباره در زندگی داد و اونا همدیگه رو خیلی خوب درک می‌کردن. اون‌ها بهترین دوستان هم بودن و ورودش به میستیک فالز خیلی خوشایند بود.

 

 

لکسی اومده بود تا یه لحظه مهم رو جشن بگیره: تولد ۱۶۲ سالگی استفن تو این قسمت. اون مشتاق بود ببینه دوستش چطور داره و وقتی در مورد النا فهمید، فوراً ازشون حمایت کرد. در واقع، میشه گفت که لکسی دلیل اصلی بود که النا تونست با مشکلاتش در مورد خون‌آشام بودن استفن کنار بیاد و بهش، و به رابطه‌شون، یه شانس بده.

 

توی رستوران میستیک، لکسی یه گفت‌وگوی دوستانه با النا داشت و مطمئن شد که رابطه‌ای عاشقانه با استفن نداره. با این حال، لکسی تو دلش می‌دونست که استفن یکی از بهترین مرداییه که تا حالا شناخته. اون النا رو تشویق کرد که از استفن دست نکشه و احساساتشون واقعی بود. استفن که مکالمه رو گوش می‌کرد، وقتی لکسی برگشت ازش تشکر کرد، و در عوض لکسی بهش گفت که این کار رو کرده چون “احساس حماسی داشتم.” این جمله یکی از به‌یادماندنی‌ترین عبارات سریال شد و مخصوصاً با استفن مرتبط بود که اغلب از کلمه “حماسی” برای توصیف بهترین چیزهای زندگیش استفاده می‌کرد.

 

 

لحظه شیرین دوباره توی قسمت آخر سریال “خاطرات خون‌آشام”The Vampire Diaries بازسازی شد.

 

 

 

اتفاقی که برای استفن و فداکاری زیباش افتاد، به آرامی توی قسمت آخر “خاطرات خون‌آشام” The Vampire Diaries، فاش شد. وقتی استفن به النا که توی مدرسه میستیک فالز سرگردون بود برخورد کرد، اول به نظر می‌رسید که دیمون مرده و استفن زنده مونده. ولی خیلی زود، استفن به النا گفت که اون هنوز از خواب بیدار نشده — هنوز. النا هنوز جایی در برزخ بود، و روح استفن بعد از مرگش، برای خداحافظی نهایی، روح النا رو پیدا کرده بود. النا و استفن خداحافظی احساسی‌ای داشتن، جایی که استفن بهش گفت که همیشه دوستش خواهد داشت.

 

النا نمی‌تونست باور کنه که استفن برای دیمون جون خودش رو داده، ولی برادر کوچیک‌تر سالواتوره کاملاً مطمئن به تصمیمش بود. اون یه بُعدی از برادرش رو دیده بود که خیلی وقت بود ندیده بود، و می‌خواست النا یه زندگی زیبا با دیمون داشته باشه که دیمون بتونه خودش رو بهش ثابت کنه.

 

بعد از اینکه همدیگه رو در آغوش گرفتن، استفن از دروازه‌های مدرسه میستیک فالز خارج شد و با بهترین دوستش، لکسی، روبرو شد. لکسی توی “۱۶۲ شمع” کشته شده بود، ولی بعد از نابودی دنیای دیگه به آرامش رسید. وقتی استفن مرد و به آرامش رسید، لکسی با ماشین مورد علاقه‌اش منتظر بود تا استفن رو استقبال کنه، که یکی از بهترین لحظه‌های سریال بود. لکسی استفن رو بابت سخنرانی زیباش برای النا تحسین کرد، و استفن جمله لکسی رو به خودش برگردوند — “احساس حماسی داشتم.” این یه بازتاب عالی از صحنه‌ای بود که هشت فصل پیش اتفاق افتاده بود.

 

 

تمام عناوین قسمت‌های فصل ۸ در واقع نقل‌قول‌هایی از فصل ۱ بودند.

 

نه تنها قسمت آخر “خاطرات خون‌آشام” The Vampire Diaries، بلکه تمام قسمت‌های فصل ۸ این سریال به‌طرز هوشمندانه‌ای نام‌گذاری شده بودند. عناوین قسمت‌ها در واقع نقل‌قول‌هایی از فصل ۱ سریال بودن. این نقل‌قول‌ها از شخصیت‌های مختلف مثل دیمون، استفن، کارولاین، النا، لکسی و کارول لاک‌وود گفته شده بودن. همه‌چیز از ابتدای سریال با پایانش به زیبایی پیوند خورده بود و اسم قسمت‌ها یه روش عالی برای نشون دادن این پیوستگی بود. جدول زیر نشون می‌ده که عناوین قسمت‌ها از کدوم شخصیت و کدوم قسمت فصل ۱ گرفته شدن.

 

 

 

 

اختصاصی از رسانه همآهنگ

دیدگاه خود را بیان کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نام و نام خانوادگی:
ایمیل:

دیدگاه ها