The Best Sci-Fi Movies Of All Time – پارت دوم
ژانر علمیتخیلی(Sci-Fi Movies) همواره پر از ایدههای مختلف درباره آینده احتمالی است. از تهاجم بیگانگان گرفته تا استفاده از جدیدترین تکنولوژیهایی که هر کسی را شگفتزده میکند. انسان با کمک قوه تخیل خود مرزهای علم را فراتر برده است. در این بخش نیز ۱۰ فیلم دیگر از بهترین فیلمهای علمیتخیلی(Sci-Fi Movies) تمام دوران را بررسی میکنیم.
گاهی یک شاهکار از کارگردانی بزرگ مانند استیون اسپیلبرگ میتواند مرزهای ذهن شما را گسترش دهد و شما را به دنیایی عمیقتر از آگاهی دعوت کند. در ادامه، با هم میبینیم که چه فیلمهایی دیگر در این لیست قرار دارند. بگذارید کنجکاوی شما راهنمایتان در کشف دانش بیشتر باشد. این رتبه بندی از شماره پنجاه شروع شد و اکنون نوبت 10 فیلم بعدی است. با هم بخوانیم که چه فیلم هایی هستند.
بخش اول این مقاله را می توانید در این قسمت مطالعه کنید.
40- Invasion Of The Body Snatchers (1978) (حمله جسد دزدها)
کارگردان: فیلیپ کافمن
با بازی: دانلد ساترلند، بروک آدامز.
حمله جسد دزدها، فیلمی قدرتمند و عمیق از فیلیپ کافمن، با بازیهای درخشان دانلد ساترلند و بروک آدامز، که مرجع الهام بسیاری از آثار بعدی قرار گرفته است. این فیلم روایتگر آدم فضایی هایی است که انسان ها را با افراد شبیه سازی شده جایگزین می کنند. نسخه دون سیگل در سال 1956 به شکل هوشمندانه ای به یک کمدی از پارانویای اجتماعی تبدیل شد، بهویژه شیفتگی افراطی آمریکا به رقبای سیاسیاش که کلیشه های رایج دهه 50، مثل موجودات بی شکل و حشرات غول پیکر را با عزیزانمان که چشمان بی روح و مرده مانند شما دارند، جایگزین کرد.
گرچه این نسخه فیلیپ کافمن بود که همچنان به عنوان پربازدید ترین فیلم بافی ماند. چیزی که می توان از آن به عنوان یکی از بازسازی های نادر یاد کرد. قطعه ای برجسته از سینمای دهه 1970 که ستارگان پر قدرتی مثل دونالد ساترلند و لئونارد نیموی را دارد، جلوه بصری جذابی را ارائه می دهد و حس بی اعتمادی و دل زدگی بعد از دوران نیکسون در دوره افول دهه 60 آزاداندیش را به تصویر می کشد. علاوه بر این پایان آن یکی از بهترین پایان های ترسناک دنیاست.
39- 12 Monkeys(دوازده میمون) (1995)
کارگردان: تری گیلیام
ستارگان: بروس ویلیس، برد پیت، مدلین استو.
فیلم کلاسیک دهه 90 تری گیلیام یک ترکیب جذاب از سفر در زمان، آینده ای اخرالزمانی و شیوع یک ویروس کشنده است. که این مورد آخر شاید باعث شود فیلم به گزینه آرامش بخشی برای دوباره دیدن در سال 2020 تبدیل نشود. بروس ویلیس یک نقشآفرینی برجسته با شخصیت یک مجرم یعنی جیمز کول را ارائه میدهد. این فرد به گذشته فرستاده می شود تا کشف کند که چگونه یک بیماری و ویروسی که توسط بشر ساخته شده قادر بوده دنیا را ویران کند. در حالی که او تمام مدت احساس سردرگمی، گیجی و وحشت دارد، سعی می کند بفهمد در کجا قرار دادرد و از همه مهم تر در چه بازه زمانی از تاریخ قرار گرفته است.
او منشأ ارتش 12 میمون را پیگیری می کند و شروع به باور توصیه های یک روان پزشک می کند که همه این ها توهمی بیش نیست. برد پیت هم در نقش جفری گونیس،(که به نظر می رسد در شیوع بیماری نقش داشته یا نداشته است) یک شخصیت پیچیده و عجیب را به تصویر می کشد. سبک منحصر به فرد گیلیام و نگاهش به نکات جذاب و عجیب به شکل کامل و پخته ای در اینجا جریان دارد. او با واقعیت و اخلاقیات در یک طرح پیچیده بازی می کند که بعد از حل معماها و گره های داستان در انتها، کل ساختار کاملا معنادار می شود.
38- Akira (1988) (آکیرا)
کارگردان: کاتسوهیرو اوتومو
ستارگان: میتسوئو ایواتا، نوزومو ساساکی
انیمه برجسته کاتسوهیرو اوتومو، که در قالبی از خشونت، سایبرپانک و جهشیافتگان آیندهنگر روایت میشود، توانست مرزهای انیمه ژاپنی را گسترش دهد. به راحتی می توان دلیل این اتفاق را دریافت. ترکیبی جذاب از خشونت، سایبر پانک و جهش یافتگان این یک حماسه آینده نگر است که در میان شهرهای شکسته شده و بدن های تغییر یافته اش ریشه ای در گذشته ژاپن دارد. این داستان پیچیده در نئو-توکیو اتفاق می افتد.
سی سال بعد از انفجاری که شهر اصلی را ویران کرد. این اتفاق شامل باندهای موتور سوار، توطئه های دولتی و آزمایش های علمی می شود. در این بین یکی از موتورسواران تبدیل به یک فرد روانی با قدرت سایکیکی می شود. هالیوود سال هاست در تلاش است نسخه جدیدی از این فیلم بسازد(خود تایکا وایتیتی در حال حاضر به این مجموعه پیوسته گرچه به نظر می رسد همیشه مشغول است) می توانید تصور کنید چه بودجه ای نیاز است تا حتی به نسخته اصلی نزدیک شود، نسخه ای که تصاویر شگفت انگیز در ژانر علمی تخیلی(Sci-Fi Movies) را برای همیشه تغییر داد.
37- Under The Skin (2013) (زیر پوست)
کارگردان: جاناتان گلیزر
ستارگان: اسکارلت جوهانسون.
درباره تهاجم آدم فضایی ها، فیلم های متعددی ساخته شده است. اما تعداد کمی از آنها در مورد بیگانه ای هست که شکل اسکارلت جوهانسون جذاب را به خود می گیرد و در خیابان های گلاسگو با یک ون می چرخد و مردان تنها را سوار می کند. فیلم علمی-تخیلی ترسناک و گیج کننده جاناتان گلیزر سرشار از صحنه های ناآشنا و غرق اضطراب و نگرانی است. خود جوهانسون یکی از نقاط جذاب فیلم و نکات برجسته آن حساب می شود. او با صورتی رنگ پریده، موهای کوتاه مشکی ژولیده و یک کت خز ضخیم یک حرف جدید برای گفتن دارد و تصویری متفاوت از نقش های پرطرفدار معمولی دیگرش ارائه می دهد.
او به عنوان شخصیت اصلی داستان، بدون هیچ نامی، به عنوان یک آدم فضایی در لبه دنیای انسانیت باقی می ماند. آیا تعاملاتش با مردانی که قربانی می کند قادر خواهند بود به او تجربه متفاوت و یک درک عمیق تر از دنیای انسانی بدهد؟ مثل سایر کارگردان های مدرن که یک نوع ارتباط معنوی با سینمای دهه 1970 دارند، جاناتان گلیزر نیز به این درک رسیده است که ایده ها به اندازه داستان فیلم مهم هستند. زیر پوست یک فیلم عام پسند نیست. این فیلم یک اثر احساسی است که حرف هایی برای گفتن درباره تعاملات زن و مرد و البته خصوصیات خطرناک تاریکی های عجیب دارد.
36- Sunshine (2007) (آفتاب)
کارگردان: دنی بویل
ستارگان: کیلین مورفی، رز بیرن، کریس ایوانز
ساخت فیلمهای چندژانری یکی از استعدادهای دنی بویل است. فیلم آفتاب داستان گروهی را روایت میکند که برای انجام مأموریتی خطرناک به فضا فرستاده میشوند. هدف آنها شعلهور کردن دوباره خورشید در حال مرگ است. کریس ایوانز، کلیف کرتیس، کیلین مورفی و میشل یئو از بازیگرانی هستند که در کشتی فضایی ایکاروس ۲ حضور دارند. همانطور که از نام کشتی ایکاروس انتظار میرود، اوضاع به تدریج پیچیده و خطرناک میشود.
این فیلم بخشی فاجعهبار و بخشی غیرمنتظره از ژانر اسلشر را به نمایش میگذارد، بهویژه در پرده سوم که یکی از بخشهای بحثبرانگیز فیلم محسوب میشود. فیلم سرشار از کاوشهای وجودی است، زیرا خدمه ایکاروس ۲ به خورشید و شاید به خدا یا هر دو نزدیکتر میشوند. نویسندگی الکس گارلند ترکیبی از علمی-تخیلی فکری و غریزههای خطرناک انسانی را به تصویر میکشد.
35- A.I. Artificial Intelligence (2001) (هوش مصنوعی)
کارگردان استیون اسپیلبرگ
ستارگان: هیلی جوئل آزمنت، جود لا
ساخت فیلم «هوش مصنوعی» به یک همکاری جذاب میان دو غول سینما تبدیل شد. این پروژه در ابتدا یکی از طرحهای قدیمی استنلی کوبریک بود. او قصد داشت فیلمی بر اساس داستان کوتاه «اسباببازیهای شگفتانگیز که تمام تابستان دوام میآورند» اثر برایان آلدیس بسازد، اما متأسفانه کوبریک پیش از اتمام پروژه درگذشت. بدین ترتیب، پروژه به استیون اسپیلبرگ واگذار شد و او پس از سالها تلاش، سرانجام فیلم را به روی پرده سینما برد. کوبریک هرگز باور نداشت که یک کودک بتواند نقش پسر مصنوعی به نام دیوید را ایفا کند.
اما اسپیلبرگ با انتخاب هوشمندانه هیلی جوئل آزمنت، که پیشتر در فیلم «حس ششم» درخشیده بود، از دنیای مردگان به دنیای رباتها قدم گذاشت. این فیلم داستان پینوکیوگونهای از یک کودک ربات را روایت میکند که در جستوجوی ارتباطی واقعی و معنادار در دنیای انسانها است. این فیلم از دیگر آثار اسپیلبرگ سختتر و سردتر به نظر میرسد. داستان پر از بیرحمی انسانی، شکنجههای تکنولوژیک، و پایانی تلخ و اندوهناک است.
34- Avatar (2009) (آواتار)
کارگردان: جیمز کامرون
بازیگران: سم ورتینگتون، زویی سادانا، سیگورنی ویور
فیلمهای علمیتخیلی توانایی خلق دنیاهای جدید و بینظیری را دارند. تعداد کمی از آنها به اندازهی سیاره پاندورا در فیلم آواتار، با گیاهان شبتاب، جانوران درخشان و صخرههای غولپیکر شناور، چنین جذاب و خیرهکننده هستند. جیمز کامرون با استفاده از لباسهای مکانیکی الهامگرفته از فیلم «بیگانگان»، موجودات رنگارنگ آبیس، بُعد حماسی و داستان عاشقانهی تایتانیک، و نوآوریهای بینظیری که در تمام کارهایش دیده میشود، اثری کاملاً منحصربهفرد خلق کرده است. داستان فیلم با وجود دیالوگهای کمی کلیشهای و الهامگرفته از «رقص با گرگها»، گاهی حسی شبیه به فیلمهای درجه دو را القا میکند.
با این حال، سایر جنبههای فیلم کاملاً بینقص و درجه یک هستند. در این داستان، انسانها مهاجمان بیگانه هستند. آگاهی بهراحتی قابل انتقال است و علم و طبیعت بهعنوان دو نیروی متضاد و همتراز معرفی میشوند. بهندرت میتوان دنیایی سینمایی را یافت که تا این حد با دقت و کاملاً شکل گرفته باشد. اگرچه واکنشهای منفی به آواتار همچنان ادامه دارد، اما شرطبندی علیه دنبالهای که کامرون در پیش دارد، اقدامی بیمنطق خواهد بود. فیلم آواتار 2: راه آب چند سال بعد از این فیلم ساخته شد و ادامه این داستان جذاب است.
33- The Day The Earth Stood Still (1951)(روزی که دنیا از حرکت ایستاد)
کارگردان: رابرت وایز
ستارگان: مایکل رنی، پاتریشیا نیل
از یک فیلم با موضوع بیگانگان معمولاً انتظار میرود که داستان درباره حضور بیگانگانی باشد که به نابودی زمین میپردازند. اما در فیلم کلاسیک سال 1951 ساخته رابرت وایز، ما شاهد کلاتو با بازی مایکل رنی و همراه غولپیکرش گورت (لاک مارتین در لباس فلزی) هستیم که به زمین میآیند تا به انسانها هشدار دهند که باید رفتارهای مخربشان را متوقف کنند. آنها هشدار میدهند که اگر انسانها دست از رفتارهای خودخواهانه، جنگطلبانه و ویرانگرشان برندارند، جامعه بینکهکشانی چارهای جز نابودی کامل آنها نخواهد داشت.
این فیلم پیامی صلحطلبانه دارد که در پسزمینهی وقایع پس از جنگ جهانی دوم و بمبارانهای اتمی ساخته شده است. فیلم «روزی که دنیا از حرکت ایستاد» همچنان اثری هوشمندانه و عمیقاً تأثیرگذار باقی مانده است. این فیلم با جملهی معروف «Klaatu barada nikto» در حافظهی فرهنگی مردم ماندگار شد.
32- Minority Report (2002) (گزارش اقلیت)
کارگردان: استیون اسپیلبرگ
بازیگران: تام کروز، سامانتا مورتون، کالین فارل
بهطور معمول، اقتباس از آثار علمیتخیلی فلیپ کی. دیک دشوار است. اما استیون اسپیلبرگ موفق شد یکی از سینماییترین آثار او را به تصویر بکشد. او دغدغهای درباره وفاداری به منبع اصلی نداشت. تام کروز در نقش جان اندرتون، پلیسی در آینده که در واحد پیشجنایت کار میکند، ایفای نقش میکند. در این واحد، سایکیکها قادرند جنایات را پیش از وقوع پیشبینی کنند.
تا اینکه روزی پیشبینی میکنند که خود اندرتون مرتکب قتل خواهد شد. اسپیلبرگ در این فیلم نشان میدهد که چگونه تبلیغات، همهجا و بهطور مداوم در پی ما هستند (که این بخش دیگر علمیتخیلی محسوب نمیشود). خودروهای خودکار همهجا حضور دارند (چیزی که اکنون نیز در برخی کشورهای پیشرفته شاهد آن هستیم). پلیسها با جتپک پرواز میکنند (چیزی که شاید در یکی دو دهه آینده ببینیم). گزارش اقلیت فیلمی تفکر برانگیز است و برای اولین بار فناوری صفحههای لمسی با کنترل حرکتی را به نمایش گذاشت.
31- The Fly (1986)(مگس)
کارگردان: دیوید کاننبرگ
ستارگان: جف گلدبلوم، جینا دیویس
این فیلم از یک ایده علمی-تخیلی کلاسیک از دهه ۵۰ الهام گرفته است. داستان کلاسیکی که میتواند احساسات شما را عمیقاً تحت تأثیر قرار دهد و به دخالت انسان در طبیعت میپردازد. جف گلدبلوم در نقش ست براندل، دانشمندی است که دستگاههای تلهپورت را اختراع میکند. در هنگام استفاده از دستگاه، بهطور تصادفی با یک مگس ترکیب میشود.
نتیجه این حادثه، دگرگونی ناخواستهای است که او را به موجودی ترکیبی از انسان و مگس تبدیل میکند، یا به اصطلاح براندل-مگس. او به هیولایی فاسد بدل میشود که هنوز نشانههایی از انسانیت در وجودش باقی است. تصاویر وحشتناک فیلم تا مدتها در ذهن شما باقی خواهد ماند. فیلم مگس به تمهای اصلی خود وفادار است و پیام کلی آن درباره غروری است که از دخالت در کارهای طبیعت ناشی میشود و نتایج ویرانگری به همراه دارد.